نقد و بررسی فیلم زودپز | آیا ارزش دیدن دارد؟
در این مقاله از ماندالا مگ، به نقد و بررسی فیلم زودپز میپردازیم. از اواسط دهه ۷۰ که رامبد جوان با همسران و خانه سبز ساختهی بیژن بیرنگ و مسعود رسام پا به تلویزیون گذاشت تا اوایل دهه نود که با خندوانه به عنوان یکی از پرمخاطبترین برنامههای تلویزیون به محبوبیتهای زیادی نزد مخاطبان خود دست یافت، با فراز و نشیبهای زیادی روبرو شد.
از بازیگری در تئاتر و سینما تا کارگردانی در تلویزیون و شبکه نمایش خانگی زندگی حرفهای او همواره زیرنظر منتقدان و مخاطبان قرار داشته است. هرچند که آثاری همچون مردم معمولی و قانون مورفی او با انتقادهای زیادی از سوی منتقدان و تماشاگران مواجه شد و نگار او فیلمی همهپسند و گیشهای نبود، اما همواره با شناختی که از طنز و کمدی داشت توانست به یکی از کمدینهای موفق سینما و تلویزیون پس از انقلاب بدل شود.
فرمول محبوب این روزهای سینمای کمدی ایران
میتوان شروع کلیشه موفق کمدیهای دهه شصتی را ضدگلوله (مصطفی کیایی) دانست. فیلمی که از کاست و ویدئو و سایر المانهای ممنوعه آن سالها برای جلب نظر مخاطب بهره جست و بعدها در نهنگ عنبر (سامان مقدم) این رویه کاملتر و محبوبتر شد.
در سالهای بعد هزارپا (ابوالحسن داوودی)، مطرب (مصطفی کیایی) و فسیل (کریم امینی) نیز از نمونههای پرفروش سینمای کمدی ایران در حال و هوایی مشابه بودند. زودپز نیز با تحریک همین احوالات و افکار نوستالژیک، بخشی از گذشته تماشاگر را هدف قرار داده تا بدین شکل بتواند موفقیتی در سینمای تجاری ایران کسب کند.
محسن تنابنده کمدین طناز و پرکار
هرچند که مخاطبان هنر تنابنده همواره او را با مجموعههای پایتخت (سیروس مقدم) به خاطر میآورند و از او به عنوان کمدینی کاربلد یاد میکنند اما از نظر نگارنده، نقش آفرینی او در آثاری همچون رهایم کن (شهرام شاه حسینی)، چند کیلو خرما برای مراسم تدفین (سامان سالور)، فراری (علیرضا داود نژاد)، هفت دقیقه تا پاییز (علیرضا امینی)، عنکبوت (ابراهیم ایرج زاد) و جنگ جهانی سوم (هومن سیدی) قابل توجهتر و شاخصتر بوده است.
تنابنده بعد از تجربه موفق بازی در کنار احمد مهران فر (پایتخت)، پیمان قاسمخانی (سن پطرزبورگ)، رضا عطاران (گینس) و… با نوید محمدزاده در زودپز همراه و همبازی شده است. تجربهای که به نظر میآید به واسطهعدم شناخت دقیق و صحیح محمدزاده از کمدی، به سطح سایر مکملهای موفق تنابنده نرسیده و در زودپز بار طنازی را بیشتر بر دوش محسن تنابنده انداخته است.
توجه به داستانسرایی و شخصیتپردازی در فیلمنامه زودپز
هرچند عجیب ولی اغلب فیلمهای کمدی این سالهای سینمای ایران فاقد فیلمنامه منسجم، خواندنی یا حتی قابل قبول بودهاند. تمرکز و تاکید اشتباه بر فرمول خنده گرفتن از مخاطب در فواصل زمانی مشخص، فیلمنامه را به متننوشتهای باسمهای و بیمحتوا بدل کرده و از این رو اثر نهایی به فیلمی کممایه و لوس تبدیل شده است.
گروه نویسندگان زودپز (مهدی نادری و ابوالفضل کاهانی به سرپرستی محسن تنابنده) سعی در خلق روایتی باورپذیر و طنازانه داشتند و از این رو با تکیه بر داستان و توجه به ابعاد قصه و شخصیتپردازی توانستند اثر قابل قبولتر (و البته کم ایرادتری) را نسبت به اکثر کمدیهای بیاساس این روزها ارائه دهند.
هرچند نباید از این نکته غافل شد که فیلمنامه زودپز از اواسط فیلم دچار تکرار و بلاتکلیفی شده و باعث از دست رفتن ریتم و تا حدودی کلافهشدن مخاطب خواهد شد.
فیلمنامهنویسان زودپز صرفا به خلق کمدی موقعیت و اسلپاستیک و بهرهگیری از فرمولهای مرسوم کمدیهای نازل اکتفا نکردهاند و با زبان طنز، نیمنگاهی به مسائل و معضلاتی که جنگ بر سر انسانها آورده داشتهاند و از این رو تلویحا به نقد افکار سیاسی و ملحوظ نمودن موضوعات اجتماعی پرداختهاند.
بنابراین میتوان گفت هرچند که فیلم آخر رامبدجوان فاصله زیادی با کمدیهای تلخ یا سیاه موفق سینمای جهان دارد، اما توانسته به سهم خود اشارهای مختصر به جنگ و بلایای آن از جمله مقدسسازی، فقر و بیکاری، جوانمرگی، خانمانسوزی و… داشته باشد. امیدواریم این مقاله از ماندالا مگ لذت برده باشید.