فیلم و سریال

نقد و بررسی سریال مگه تموم عمر چند تا بهاره؟ / سروش صحت

آیا سریال مگه تموم عمر چند تا بهاره؟ را می‌توانیم یک گروتسک ایرانی بدانیم؟ به نظر می‌رسد که پاسخ این سوال «مثبت» باشد. اولین ویژگی گروتسک عجیب‌نمایی است که این نکته را می‌توان در بسیاری از عناصر سریال سروش صحت مثل قصه، شخصیت‌ها، موقعیت‌ها و مکان‌ها مشاهده کرد. این عجیب‌نمایی در سبک گروتسک بعضا با احساس خشم و نفرت یا ترس ترکیب ‌و بعضا بستری برای خلق شوخی و خنده می‌شود.  موقعیت‌های عجیب در سریال مگه تموم عمر چند تا بهاره؟ در نگاه اول قرار است حس ترس یا خشم را به مخاطب منتقل کنند؛ ولی شوخی طبعی سروش صحت باعث می‌شود که نیمه خالی لیوان به چشم نیاید و خنده و کمدی جایگزین ترس و خشم شود.

خوشبختانه عنصر شگفتی و حیرت و اعجاب این‌قدر در سریال زیاد است که می‌توان به راحتی مثال‌های متنوعی را یادآوری کرد. مثلا دقت کنید به آن مسئولان کت و شلوار پوشیده‌ای که با شنیدن کلمه «کمک» به یک‌باره سر می‌رسند و همیشه آماده یاری‌رسانی هستند. این دوستان دلسوز اگرچه در بیشتر قسمت‌ها حضور دارند، ولی هنوز بودن‌شان عادی نشده است. آن‌ها با آمدن‌شان ما را عصبانی می‌کنند. از خودمان می‌پرسیم وقتی قرار نیست کمکی کنید، چرا الکی وعده می‌دهید؟ ولی خیلی زود خشم‌مان را قورت می‌دهیم و به رفتار مصنوعی‌شان می‌خندیم.

در یکی از قسمت‌ها غرق شدن مهندس (وحید آقاپور) به خاطر عشقش به آزیتا (گیلدا ویشکی) را می‌بینیم. ماجرا به اندازه کافی عجیب و غریب است. مهندس اهل عشق و عاشقی نیست. ولی به خاطر کسی که دوستش دارد، تا مرحله مرگ پیش می‌رود. این بار هم به این موقعیت می‌خندیم. در حالی که در شرایط عادی باید دچار ترس و وحشت می‌شدیم. این احساس بین مخاطبان و دوستان مهندس مشترک است. آن‌ها هم وقتی می‌خواهند خبر مرگ مهندس را به خانواده‌اش بدهند جوری می‌گویند که حاصلش ترکیب ترس و خنده است.

از این موقعیت‌های عجیب و غریب در سریال زیاد داریم: شاهین داخل حفره می‌رود، آدم‌های بزرگ در صف مدرسه ایستاده‌اند و شیطنت می‌کنند، آزیتا برای این که در مسابقه شطرنج برنده شود رقیبش را مسموم می‌کند، شاهین مثل شعبده‌بازها از پشت کاپشنش برای خانم دکتر چند تا شارژر موبایل درمی‌آورد، پیرمردها سینمای روز دنیا را دنبال می‌کنند، ماشینی که تصادف کرده به صورت عمودی در زمین فرو رفته است و…

سروش صحت و قدرت الله ایزدی و مجید یوسفی در پشت صحنه سریال مگه تموم عمر چندتا بهاره
سروش صحت و قدرت الله ایزدی و مجید یوسفی در پشت صحنه سریال مگه تموم عمر چندتا بهاره

اتفاقات عجیب و غریبی که پشت سر هم تکرار می‌شوند مدام بیننده را غافلگیر می‌کنند. طراحی روایت به گونه‌ای است که هر چه قصه به انتهای سریال نزدیک‌تر می‌شویم شدت و تعداد این اتفاقات افزایش می‌یابد. مثلا در یکی از قسمت‌های انتهایی شاهد بودیم که مسئول دلسوز وقتی وسط  دریا کلمه کمک را شنید، شناکنان امواج را کنار زد و خودش را به وسط دریا رساند. آنها در چند قسمت اول فقط در خشکی کمک‌رسانی می‌کردند. ولی به یک باره دامنه خدمات‌شان را به دریا هم گسترش دادند!  سه تا مردی که فرشته دریایی شده بودند و مهمان‌هایی که در مجلس خواستگاری فشن شو اجرا می‌کردند هم در همین راستا قابل ارزیابی هستند.

دیگر ویژگی سریال صحت تعدد لوکیشن‌ها و فرایند دشوار تولید است. صحت این بار کمتر به سراغ بازیگران سلبریتی رفته و سعی کرده این خلا را در بخش‌های دیگر جبران کند. در مگه تموم عمر چند تا بهاره؟ یکی از پرلوکیشن‌ترین سریال‌های نمایش خانگی را شاهد هستیم. بازیگران عازم قشم و اصفهان می‌شوند و در همان تهران هم بیشتر سکانس‌های‌شان خارجی و در کوچه و خیابان است. تصویربرداری داخل غار برای نمایش حفره‌های تنهایی شاهین (علی مصفا) و بردن شتر (برای تصویری کردن ضرب المثل شتری که در هر خونه می‌خوابه) به داخل خیابان نشان می‌دهد که سروش صحت عافیت‌طلبی را کنار گذاشته و راه سخت و دشوار را برای سریال‌سازی انتخاب کرده است.

مگه تموم عمر چند تا بهاره؟ بر خلاف آثار قبلی سروش صحت فاقد یک داستان سرراست و محوری است و غالبا به طنزهای اپیزودی شباهت دارد. اگر بخواهیم خلاصه داستانی از سریال را برای دیگران تعریف کنیم، احتمالا حرفی برای گفتن نداریم

مگه تموم عمر چند تا بهاره؟ بر خلاف آثار قبلی سروش صحت فاقد یک داستان سرراست و محوری است و غالبا به طنزهای اپیزودی شباهت دارد. اگر بخواهیم خلاصه داستانی از سریال را برای دیگران تعریف کنیم، احتمالا حرفی برای گفتن نداریم. می‌توانیم بگوییم تعدادی دختر و پسر و زن و مرد در سنین مختلف عاشق هم می‌شوند و برای ازدواج تلاش می‌کنند. این وسط اتفاقات بامزه‌ای رخ می‌دهد و حرف‌های مهمی زده می‌شود. ولی اتفاق و داستانی که بتواند تعلیق ایجاد کند و مخاطب را برای تماشای قسمت‌های بعدی منتظر نگه دارد وجود ندارد. سریال اخیر صحت جزو معدود سریال‌هایی است که می‌توان قسمت‌های آن را جابجا تماش کرد. مثلا شما می‌توانید اول قسمت بیستم را تماشا کنید و بعد سراغ قسمت پانزدهم بروید. چون هر قسمت حاوی ماجراهای مستقلی است که خیلی به قسمت‌های قبلی و بعدی ارتباطی ندارد.

در این سریال بیش از آن‌که دنبال کردن داستان برایمان اهمیت داشته باشد از همراهی با شخصیت‌ لذت می‌بریم. در یکی از قسمت‌ها خانمی که در گزفروش کار می‌کند، دیالوگ مهمی‌ می‌گوید. او می‌پرسد اینجا دیوونه خونه‌ست؟ در سریال صریحا به حفره‌های ذهنی شاهین اشاره می‌شود. ولی ظاهرا شاهین تنها آدم بیمار داستان نیست و دیگران هم کمابیش با اختلالات ذهنی دست و پنجه نرم می‌کنند. جذابیت شخصیت‌ها ارتباط مستقیمی با میزان اختلالات‌شان دارد و آنهایی که به لحاظ روحی و روانی ناسالم‌تر هستند جذاب‌تر و بامزه‌تر به نظر می‌رسند.

این ویژگی‌ها باعث شده که سریال مگه تموم عمر تا بهاره؟ به عنوان یک سریال نامتعارف طرفداران و مخالفان سرسختی داشته باشد. آنهایی که می‌توانند با این ویژگی‌ها کنار بیایند عاشق سریال می‌شوند و آنهایی که نمی‌توانند قید تماشایش را می‌زنند.

 

منبع: فیلیمو

به این مطلب امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز ۰ / ۵. تعداد آرا: ۰

اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا